- وا دوختن
- باز دوختن دوباره دوختن، بهم دوختن
معنی وا دوختن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز دادن تادیه کردن پرداختن
کنایه از خاموشی گزیدن، سخن نگفتن، برای مثال مدتی می بایدش لب دوختن / از سخن تا او سخن آموختن (مولوی - ۱۰۱)
کوبیدن دو چیز به یکدیگر، باز کوفتن
خراب شدن و ویران شدن، از هم پاشیدن
خموشی گزیدن
مجددا ریختن باز ریختن، ریختن، یا وا ریختن حساب. تفریغ حساب کردن با کسی واریز کردن حساب
وادار کردن
برده را باختن
دوباره سپوختن، سپوختن
تحصیل
جمع کردن، فراهم آوردن
پس انداز کردن، ذخیره کردن، اندوخته کردن
جمع کردن، اندوزیدن، فراهم کردن
جمع کردن، اندوزیدن، فراهم کردن
اعراض کردن